اصفهانیه صبح از خواب پا میشه به زنش میگه: خانوم دوتا تخم مرغ بپز من میرم بالا پشت بوم این آنتنو درست کنم. میره بالا پشتبوم پاش لیز میخوره
میُفته پایین. وسط راه که داشته میافتاده داد میزنه: خانوم یکی بپز ... یکی بپز!
يكي از خان ها كه نوكرش از روي اسب افتاده بود او را صدا كرد و گفت؛ به من نگاه كن تا ياد بگيري چطوري بايد سوار اسب شد و خودش جفت زد كه روي زين بپرد ولي از آن طرف به زمين افتاد و در حالي كه از درد ناله مي كرد و كمرش را مي ماليد، گفت؛ احمق! تو اينطوري سوار اسب مي شوي!
دو نفر ميرن يك رستوران كلاس بالا، دو تا نوشابه سفارش ميدن، بعد هم يكي يه ساندويچ از كيفشون درميارند، شروع ميكنند به خوردن. گارسونه مياد ميگه: ببخشيد، شما نميتونيد اينجا ساندويچ خودتونو بخوريد. اونها يك نگاهي به هم ميكنند و ساندويچاشونو باهم عوض ميكنند!
در مسابقه اسبدواني یه نفر صد هزار دلار روي اسب شماره 28 شرطبندي كرد و اتفاقا برنده 500 هزار دلار شد.
مسئول برگزاري مسابقه از او پرسيد: چطور اين همه پول رو روي اسب شماره 28 شرطبندي كردي؟
گفت: ديشب خواب ديدم كه دائما جلوي چشمم يك عدد 6 و يك عدد 8 ميآد.
مسئول برگزاري پرسيد: 6 و 8 چه ربطي به 28 داره؟
یارو گفت: مگه شيش هشت تا 28 تا نميشه؟
زن و شوهري در سالن تاتر نشسته بودند و مرتبا با هم پچ پچ ميكردند. مردي از رديف عقب زد رو شونه شوهره و گفت: آقا! ما حتي يك كلمه هم نمي فهميم!
مرد با عصبانيت گفت: اصلا" به شما چه ارتباطي دارد كه من و زنم چي به هم ميگيم!
دوستان عزیز توجه داشته باشند که بعد از عضویت و ورود به اکانت می توانید در کنترل پنل خود مطالب تبلیغی از سایت خود را ارسال و منتظر تایید باشید
.....................................................................................
دوستان عزیز توجه داشته باشند که بعد از عضویت و ورود به اکانت می توانید در کنترل پنل خود مطالب تبلیغی از سایت خود را ارسال و منتظر تایید باشید
.....................................................................................